عشق یعنی بعد از سالها زندگی کردن باهاش ، بازم هر روز و هر لحظه چشم به راهش باشی تا هر چه زودتر از سر کار بیاد خونه
عشق یعنی بعد از چند سال زندگی مشترک هنوزم پشت در خونه بایستی و منتظر صدای باز شدن در آسانسور باشی و وقتی دیدیش قبل از اینکه کلید بندازه در رو باز کنه با باز کردن در و سلام و خسته نباشید گفتن ، خستگیهاشو از تنش بیرون بیاری.
عشق یعنی وقتی تولدشه از تمام چیزایی که قصد داشتی واسه خودت بخری بگذری و پس اندازتو هر چند کم ، واسه اون ، یه هدیه که دوسش داره بخری.
عشق یعنی وقتی با هم بحثتون می شه با وجود اینکه می دونی حق با توئه ، بعد از پشیمون شدنش دیگه به روش نیاری و ازش انتظار عذر خواهی نداشته باشی تا مبادا غرورش بشکنه !
عشق یعنی وقتی بعد از کلی توضیح دادن بازم نمی خواد درکت کنه ، با وجود تمام عشقی که بهش داری ، چند ساعتی سکوت کنی و با این سکوت ، غیر مستقیم بهش بفهمونی تو هم تو زندگی سهمی داری.
عشق یعنی وقتی دستشو می گیری تو دستت ، با بوسه زدن به دستای پر از پلیسه و زخمیش ، بابت این همه کار کردن و پول حلال آوردن تو خونه ، ازش تشکر کنی.
عشق یعنی وقتی از زمین و زمان دلت می گیره بیای وبلاگت و حرفای دلتو اینجا یا تو دفتر دلت بنویسی فقط به این امید که نکنه از روی عصباینت حرفی بهش بزنی که باعث شکستن دلش بشه….
و خیلی چیزای دیگه……..
حالا از نظر شما عشق یعنی چی؟؟؟؟